ميني ماه
در خاطر شبهاي تو، هرشب رو به زوال تر.
بهانهام باش
ما محتاجيم به عشق
وگرنه
آدمها بهانهاند.
دلسرد
شبيه سايهاي
كه براي وجود خود
دلخوش به آفتاب وجودت نيست.
دلتنگي هاي كبير
آه
از دردهايي بلندي كه
آه هاي من
ميانشان مقــ ــ ـ ـ ـــطـ ـع ميشود.
اعترافات كشنده
بگو چه مخدٌري بود
در بودنت
كه اينهمه نبودنت را
درد ميكشم.
نگاههاي ناتمامـ ـــ ــ
هرگز خياط خوبي نمي شوم
نشد چشم به چشمت بدوزم و
در خود،
گره نخورم.
بينقص
افسوس
تو چيزي كم نداري
حتي مرا.
بعد از تو
تنها
اميدِ زندگيام
مرگ است.
دنياي وارونه عشق
ميانِ اينهمه كه هستند
هميشه
چرا دلم بهانهگير توست
كه نيستي
هرگز
.
طبق محاسبات؛ ما بايد مرده باشيم.
تنها لحظههايي
كه درد نميكشيم
فرصتي هست براي نفس كشيدن.
احتراما: تقديم به عشق
ببخش؛
ميخواستم از عظمتت چيزي نوشته باشم،
افسوس
ميان حقارت واژهها مچاله ات كردم.
عشق يعني
وقتي هزار دليل براي رفتن هست
هنوز دنبال يه بهونهاي
كه بموني.
بدون شرح
ميماندم،
اگر
حبسِ ابد آغوشت
انفرادي بود.
بن بست
وقتي
در سرزمين دلت، جايي نداشته باشم
چه فرقي ميكند
كجا باشم.
نيمهيِ پرِ ليوان بيكسي
و كساني
كه با بودنشان
به ما ثابت ميكنند
"تنهايي" چه نعمت بزرگيست.
جايت خالي نيست
تنهاييام
آنقدر بزرگ شده
كه ديگر جايي برايت ندارم.
نه به خاطر من
پر از عاشقانههايِ بيمخاطبم
محض
بيكسيِ شعرهايم
برگرد.
مديون حرفهايي كه نشنيدم
اي كاش نگاهت
زير نويس داشت.
براي هميشه
زير آوارِ آخرين حرفت
جا مانده ام
لعنتي
نمي داني "خداحافظت" چند ريشتر بود.
پوك نمي زني
شبيه سيگار
تمام مي شوم از اشتياق لبهايت
گاهي بدون شرح ميميريم
ميگه: "رفته كه رفته،
دنيات كه به آخر نرسيده."
هنوز نميدونم فرق اين دوتا چيه.
قايم موشك
ديگه روي خيانتهاي تو
چشمم رو نمي بندم
تا چشام بازه
از جلو چشام برو گمشو
ديوار را ترجيح ميدهم به شانه هاي تو
+: مجردی یا تنهایی؟
-: یعنی چی؟
+ : يعني ازدواج کردی یا نه؟
-: آره. یه دو ماهی میشه.
+: آهان، پس تنهایی.
دلتنگي هاي بلند
قافت كجاست؟
سيمرغ من
در زباله داني جز خيال تو
شبيه نامه هايي
كه
نوشتم و نخواندي
مچاله ام.
قسم عباستو باور كنم يا دم خروسو
اينايي كه قبل از خودكشي تيغ رو ضدعفوني مي كنن.
دقيقا منظورشون چيه؟
آيه هاي حقانيت در قرن 21
آورده اند كه از معجزات امام زمان اين است كه:
با Dial up گودر صفر مي كنه
و بدون فيلتر شكن مي تونه وارد فيس بوك بشه.
وجدانا به اين ميگي زندگي؟!
خدايا
قربون دستت
ميشه بگي دكمه كنسلش كجاست؟
به اندازه كافي بدبختي دانلود كرديم. بسه.
از اين ستون اون ستون نكن، خبري نيست!
براي ما دهه شصتي ها كه نه
اما انگار قبلنا از اين ستون به اون ستون فرجي بود.
هشدارهاي وارده!
ميگن هدفمند كردند
اما همين جور بي هدف دارند مي كنن
مواظب خودتون باشيد.
نويسنده: مي شناسم
رونوشت به مخاطب خاص
جغرافياي كوچكِ
من
بازوان توست
اي كاش تنگ تر شود
اين سرزمين من.
شاعر: عليرضا بديع
#5 تلخ نوشت
اينگونه كه پيش مي رود.
فردا كه كودكانمان مي پرسند: آ.ز.ا.د.ي چيست؟
هيچ پاسخ ملموسي برايشان نخواهيم داشت.
عشقم طنز نبود.
تو
شوخي شوخي رفتي
من
جدي جدي مُردم.
قديما اوضاع بهتر بود
صداي تپشهاي قلبت رو مي شمردم
تا خوابم مي برد
حالا هر چي گوسفند مي شمرم
به خوابم نمياي حتي.
دلخوشي هاي فصلي
زمستان بهانه است
من به اميد گرماي دست تو
قنديل مي بندم.
آيا مشترك
فيد پدرام
شده ايد؟
يا مشكل از گليمه يا از پاي من
امسال هم تو رو نخواستم از بابا نوئل
آخه جورابم هنوز اونقدرا بزرگ نيست.
گودري ها
فيد داداشم پدرام
رو از دست نديد!
ترديد
پيش تو
قبله ام دوتاست
بگو
به خدايِ كدام چشمت سجده كنم؟
با هواي تن تو
بغلم كن
يادم بره زمستونه
4# تلخ نوشت
خدايا
خط و نشان دوزخت را برايم نكش
جهنم تر از نبودنش
جايي را سراغ ندارم.
دردم از يارست و درمان نيز هم
خماري چشمم را
مُخدري از
لبهايت
بنوشان.
نگو شباهتي نيست بين ما
بختم
شبيه چشمهاي توست
سياه.
نرو
ركوردِ بودنِ من
بعد از تو
به ثانيه هم نمي رسد
نرو.
حواي من هوس عدم دارد
چرا نمي گويي
كدام ميوهي ممنوعه كافيست
براي اخراج شدن از زمين؟
تلخ نوشت #3
ابعاد دونفرهي اين تختخواب هم
حجمي از تنهايي ام نكاست.
محالهاي من
پاي خورشيد نگاه تو
علف هرزه ام
بي تاب براي آفتابگردان شدن.
حتي به ياد نمي آوري
شبيه عادتي ساده
فردا
حتي به ياد نمي آوري
كه چه وقت تركم كرده اي.
بيراهه
بيراهه مي روم
اين حقيقت را
كه هيچ جاده اي به آغوش تو ختم نمي شود.
مهره سوخته
ماتِ چشمهاي تو بودم
كه زندگي كيشم كرد.
#2 تلخ نوشت
يا من زيادي تنهام
يا سر تو زيادي شلوغه.
هلو كه نيستي
شبيه ليموشيرين
شيرينيات بي دوام
و تلخيات مدوام است.
زندگي عاريه
كاش نگاهت را
به زندگي ام قرض نداده بودي
من از اين بدهكار تپيدن بيزارم.
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)