محالهاي من

پاي خورشيد نگاه تو

علف هرزه ام

بي تاب براي آفتابگردان شدن.

حتي به ياد نمي آوري

شبيه عادتي ساده‌

فردا

حتي به ياد نمي آوري

كه چه وقت تركم كرده اي.


بيراهه

بيراهه مي روم

اين حقيقت را

كه هيچ جاده اي به آغوش تو ختم نمي شود.


مهره سوخته

ماتِ چشمهاي تو بودم

كه زندگي كيشم كرد.

#2 تلخ نوشت


يا من زيادي تنهام

يا سر تو زيادي شلوغه.

هلو كه نيستي

شبيه ليموشيرين

شيريني‌ات بي دوام

و تلخي‌ات مدوام است.



برو


زيادي بزرگت كردم براي خودم

اونقدر برزگ، كه ديگه

تو دلم جا نميشي.



 

تلخ نوشت

طفلي عروسك

دلش مي خواست زار زار بگريد

اما لبخند را به لبانش دوخته بودند.



نويسنده: ناشناس

بالهايم دست توست


دستم را

 كه مي گيري

پر مي گيرم.

به كوري چشم تنهايي

با انگشتهاي خيالم

هرشب  خطوط بريل تنت را

مرور مي كنم.

هشدار! به مخاطب خاص


مراقب سبزيه چشمات باش

دنيا بدجور پاييزه.

اگر...

پروانه مي شوم

اگر

پيله ام شوي.

#8 به همين سادگي

وقت گفتن از تو

الفبا هم

لكنت مي گيرد.



چوبه‌ي دار

نگاه كه مي كني

معلق مي شوم ميان ماندن و رفتن

و پاي دلم نمي رسد به هيچ كدامشان.


عاشقانه به ثبت محضري

سند تمام دردهايت

به نام من.

شايد برگشتي


گفتي: شايد برگشتم.

هنوز زنده ام

به اميد همان "شايد"


ما دهه شصتي ها

 اين روزها ديگر

نمي دانيم

تا صبح

چند شب فاصله هست.


#7 به همين سادگي


اگه اين "تاي تانيث" نبود

به جاي يك مطلقة

 يك مطلق بودي.


 

خيانتهاي خيالي من

اگر "بي كسي"

دستم را نمي گرفت

هميشه به "تنهايي"

 وفادار مي ماندم.


پيش تو روحم عريان بود

از سرزمين چشمهاي تو


جاده‌اي مي رفت به ناكجاآباد روح من.


عاشقانه ها به سبك مدرن

ماهيتم عمو ماهيگير

تور بنداز

جلوي چشاي داغت

كنسرو شم.



اينجا ايران است

تو فقط بگو گناهم چيست

من اعتراف مي كنم.


#6 به همين سادگي

رفتم

تا تو

نتواني تركم كني.





چرخ مستراح براتون بچرخه

اينا كه هي ميان مي نويسن:" اين پست سر توالت به ذهنم رسيد"،

اگه يبوست بگيرن لابد شاهنامه مي نويسن.



سهميه‌ي كوفت و زهرمار

چرا اين يارانه ها را از كنكور بر نمي داريد؟

#4 به همين سادگي

تو نباشي دل مي كنم از همه چيز

حتي از اين رگهاي كوچك

كه پاي بودنم را به زمين بسته اند.

حكايت من و تو

اين تويي كه چون جاده

مي روي،

 بي هيچ دلبستگي.

اين منم كه پاي تو

ريشه بسته ام

چون درخت.

قول

دوستم بدار

 به شرط چاقو

پشت هيچستان

سهراب

اين روزها

پشت هيچستان هم

خبري نيست كه نيست.

من كه جاي خود

تابستان هم

به هواي آغوش تو

يخ مي كند.

زندگي، نقطه

كاش مي شد هميشه

همه چيز را

با يك نقطه

تمام كرد.

بعد از تو

كجاي زندگي ام را پر كرده بودي

كه با رفتنت

اينگونه از بودن تهي شده ام؟

دنياي اين روزاي ما

يادش بخير

اون زماني كه واسه ديدنت

منت فيلترشكن رو نمي كشيدم.

همراه اول شاهد است

حتي در قبض تلفن هم

تنهايي ام پيداست.


شبيه دلتنگيست

هوسِ دريايِ نگاهت

هوايِ چشمانم را

شرجي مي كند.

روايت زندگي

زمين

من از تو آبستن دردي هستم

كه موعد زايمانش

 مرگ است.


همه چيز بزرگ شده

كاش مي شد

طناب بيندازم به شانه‌ هاي درخت

و بي تابي ام را تاب دهم.


#3 به همين سادگي

اين خيال من است

كه آرام آرام

چمدان مي بندد و از ياد تو مي رود.

به درمانش چه درمانديم

از عشق تنها

ادعايش را

خوب بلديم.



مشترك فيد ميني ماه شويد


ناگزير

عاقبت اين سكوت

به دست بغضي ناخواسته،

مي شكند.

بدون شرح

+ سرعت اينترنتت چطوره؟
-   سرعت اينترنت اصلا چي هست؟


اندر خواص گودر

وقتي پستهايي كه +100 لايك داره رو لايك مي زنم
احساس مي كنم هيچ كار مفيدي انجام ندادم.
رايگان مشترك فيد ميني ماه شويد!

نترس

هي "خودم"
نترس
من اينجام.

دلتنگم

ميدانم
 نردبان دلتنگي ام
به بام آغوش تو ختم نمي شود.

نيستي به همين سادگي

درد مي كنم
بسكه
خيالِِ دستت را
ميان انگشتهايم فشرده ام.

دلم بود

وقتي
با كودكان احساسم بازي ميكني
مراقب باش پايت را كجا مي گذاري.



مينوسم ذي ربط شما بخون بي ربط

سلام پشتيباني؟
-بله بفرماييد
ببخشيد اينترنت من قطع شده
-مي دونيم
خب كي وصل ميشه؟
-نمي دونيم
شرمنده اما خب شما كه اونجا پشتيبانيد، دقيقا چي بيشتر از من ميدونيد؟
-خانم چرا مزاحم مي شيد؟  >>تق<<

ميني نوشت: اين روزا پشتيباني خدا هم همينجوريه. هي بهش ميگي: چكار كنم؟ فقط ميگه: نمي دونم. حيرون شده پيرمرد.


من و سيگارم

 مي كِشمت
 مي دانم عمرت قد نمي دهد
به شنيدن از دردي كه سالهاست مي كشم.

قول گرفته ام.

از تنهايي ام قول گرفته ام
كه تنهايم نگذارد.

بي آنكه كرده باشمت زندگي

زندگي مي دونم به زودي
 بي آنكه كرده باشمت
ته مونده ي تو رو هم
فيلتر مي كنن.

***
با https وارد لايك خور شويد.

مي شناختمش

تو چشمام نگاه ميكرد و با تموم قلبش مي گفت: "دوستت دارم"
خيلي وقته مي شناسمش. هميشه دورغاش به همين قشنگي بود.

منتظر ظهور نباشيد

منتظر نباشيد
 امام غايب در فرداي روز انتخابات رياست جمهوري ظهوركرده
و به همراه جمعي به اصطلاح اغتشاشگر در بازداشتگاه كهريزك به سر مي برد
و تا به امروز خدا هم از ايشان بي خبر است.

نگرانتم

خيلي وقته ازت خبري نيست
خدايا نگرانتم.

گناه فاصله هاست

خدايا خيلي وقته دلم  گرفته
پس كي دستم رو ميگيري؟

كمي نزديكتر

باش
کمی نزدیکتر از کنارم.

اما پوست كلفت تريم

تحريم كن به درك
وقتي خدا كه خوديست زندگي ما را تحريم كرده
از تو كه آمريكايي و اجنبي توقعي نداريم.

زنانه گي#2

بگذار
بالش مردانه پاهايت
تمام بي كسي هايم را
بخواباند.

گريه نكن

گره اين بغض
به انگشت هيچ اشكي
باز نمي شود.

اگر هنوز وسع دلت مي كشد

احساسم گرسنه است
اگر هنوز وسع دلت ميكشد
مشتي مهرباني
در دستهاي محتاجم
بريز.

مرگ به همين سادگي

 از تپش هاي قلبم
خواستنت را كه بگيرم
مي ايستد.

همچنان گودر مي خوانيم

فردا كه از بچم مي پرسن چطوري بزرگ شدي
ميگه: مامانم داشت گودر مي خوند من بزرگ شدم

دعاي قبل از خواب

خدايا
 خيلي خسته ام
ميشه فردا صب بيدارم نكني

هواي چشمانم

هوس درياي نگاهت
هواي چشمانم را
شرجي مي كند

فداي سرت

چيني نازك تنهايي من
فداي سرت
بيا.

براي دلم

باور كن. آنقدر پيش پا افتاده شده اي
كه زحمت برداشتنت را
به خودش نمي دهد.

تبعيدي

آخر دنيا بود
وقتي
از آغوش تو
به دور دست ترين نقطه‌ي تنهاي‌ام تبعيد شدم.

زنانه گي1

مرد
بگذار هميشه  دستت
در پريشاني موهايم گير كند.

لطفا بفهميد

اولي: اگه اين چند نفر كانديد باشن واسه رياست جمهوري كدون رو انتخاب مي كني
دومي: اي بابا شما كي مي فهمين نبايد تو مسائل خصوصي مملكت دخالت كرد.

تب

تب که می کنم
کلمات بی اختیار
از مخم بالا می روند
و بر بلندترین خیالم می ایستند
درست همانجاست
که از ترس سقوط
میمیرند.

زندگي

اين روزها
زندگی ام
 خمیازه ایست طولانی
که هر چه می کشمش تمام نمی شود...

خلاصه ات كنم

خلاصه ات کنم
سایه ای می شوی
افتاده بر پشت بام دلم
که از آفتاب نگاهم می گریزی...


خدايا نشنيدي وقتي مي گفتم


دنيا رو بگير اما
دستاش و نگير از من

كاش

 واژه هايم مدام له مي شوند
كاش سايه سنگين نگاهت را
از سر تنهايي ام بر مي داشتي

عشق به همين سادگي

همپاي تپشهايم مي دويدي
تا جا نماني از دلم
و من
تا جا نماني از دلم
همراه جا ماندن هاي تو
مي ايستادم از تپيدن.

ساكن مردمكهاي چشم تو


تا من ساكن مردمك هاي چشم توام
دست هيچ جاذبه اي
 به پايم نمي رسد.

 

ساكن مردمكهاي چشم تو


تا من ساكن مردمك هاي چشم توام
دست هيچ جاذبه اي به پايم نمي رسد.

چقدر دوستت دارم؟

هرگاه مي خواهم بدانم چقدر دوستت دارم
تصور مي كنم كه نيستي
آنوقت معيار تنهاييم را مي سنجم


هميشه سر به هوايت باشم

بيا  آبي باش
به رنگ آسمان
تا من
هميشه سر به هوايت باشم...

با افسردگي هم حتي؟

مكالمه دو بيمار صندلي كناري -مطلب دكتر اعصاب و روان
-مشكلت چيه؟
ميگن افسردگيه
-چه جالب منم افسردگي دارم حالا چه نوعي هست؟
مگه نوع داره
-اره خب مثلا به من گفتن دوقطبيه. البته اين نوع افسردگي خيلي نادره مال اونايي كه خيلي باهوشن.


ديده بوديم با همه چي كلاس ميذارن اما با افسردگي هم حتي

فقط برای دل خوشی

جیب تمام مکالمه امروزت را گشتم.
به دنبال یک دوستت دارم الکی.
نبود که نبود.

باور كن


تنهاترين واژه ي لغت نامه ي تو
منم.

شرمگينم

شرمگينم از عشق
به خاطر غروري
كه جاي "دوستت دارم"
در دستهاي تو جا گذاشتم.

وقتي دم از خدا مي زنند...

بعضيها نمي دانند وقتي دم از خدا مي زنند.
خدا را از چشم خيلي ها مي اندازند.

ايا چراغي روشنه؟

هرجا چراغي روشنه
از ترس تنها بودنه
اي ترس تنهايي من
چه خاكي به سرم بريزم
يارانه بي يارانه!

همين قدر جهنم

بهشت ارزاني خودشان
تو نباشي
همه جا همين قدر جهنم است

تقديمي به ميم. كاف

نمي دانم

نمي دانم چرا
اما اذان كه مي گويند
دلم مي خواهد گمان كنم
مرا هم صدا مي زني

تنهايي ام عطر تو را دارد.

آن روزها
تنهايي ام را مي پيچيدم ميان پيراهن دستهاي تو
امروز نيستي
دلخوشم به آغوش همان تنهايي
كه هنوز عطر دستهاي تو را دارد.

افسوس

فقط سردردهايم
از دردسرهايم
باخبرند.

نمي گنجي

گناه از من نيست
تو
در اين الفبا نمي گنجي.

مجردي يا تنهايي؟

مي پرسم: مجردي يا تنهايي؟
ميگه: يعني چي؟
مي گم: ازدواج كردي يا نه؟
ميگه: آره يه دو ماهي ميشه
ميگم: خب پس تنهايي.

مرور كن تنم را

حتي اگر صد بار
 مرا مو به مو خوانده اي
يكبار ديگر مرور كنم تنم را.

چرا هوس كرده اي؟

تو
 هيچ يك از كوه ها و دره هاي تنم را
 نمي شناسي
چرا هوس كرده اي فتحم كني؟

دوچرخه ام

مي دانم
دوچرخه ام تنها كسي است
كه از من سواري  نمي خواهد

مخاطب خاص

نوشته هايم رو بو مي كشي
به دنبال  يك مخاطب خاص
و نميداني
اينهمه بغضيست دلتنگ
در آرزوي يك مخاطب خاص.

حرف بزن

حرف بزن
حالم شبيه معتاديست كه ترك كرده باشد صدايت را
اما تا نجوايي از تو مي شنود
به اصرار
پوكي ديگر مي خواهد.

با اين همه دوستت دارم تلنبار شده

ديگر نيستي
مانده ام چه كنم
با اين همه" دوستت دارم" تلنبار شده روي دلم.

بيشتر از دوستت دارم

هميشه چيزي بيشتر از دوستت دارم هست
كه هنوز نمي دانم چيست.
روزهاي هفته را گم مي كنم
 وقتي تو ديگر
هيچ چهارشنبه اي
پاي پنجره ام نمي ايستي.

آزادي

آزادي
 كاش به اين زندان باكره
تجاوز ميكردي

بي تو

تمام زمين را بي تو نمي خواهم
چه برسد
به مساحت ناچيزه اين تخت خواب.