روايت زندگي

زمين

من از تو آبستن دردي هستم

كه موعد زايمانش

 مرگ است.


۲ نظر:

  1. زمین از غصه میمیرد گل از باد زمستانی
    اهورا

    پاسخحذف
  2. منم از روزگار سوت و کور و بی نفس خسته
    منم تنهاترین عابر تو این کوچه که بن بسته
    اهورا

    پاسخحذف